انسان شناسی چیست و انسان کامل کیست ؟

اجمالا همه می دانند که به صرف اینکه انسان یک موجود زیستی است یعنی یک انسان از نظر علم الحیات و یا یک انسان از نظر پزشکی باشد این کافی نیست که ما او را انسان بنامیم آدم شدن خودش یک چیز دیگری است و هر کسی که که از مادر متولد می شود آدم نیست . یعنی همان گونه که انسان به دنیا می آید آدم بالقوه است آدم بالقوه است نه آدم بالفعل منتها وقتی که مسئله به این مرحله می رسد این مسئله به این شکل مطرح می شود . که این آدم شدن که هر بایستی آدم بشود هرکسی بایستی انسان بشود . انسانیت چیست ؟
این انسان شناسی را یه زیست شناس نمی تواند به ما نشان بدهد یک پزشک نمی تواند به ما معرفی کند بلکه این یک امری است که حتی مادی ترین مکتب های عالم هم آنرا انکار ندارند یک چیزی است ولی در عین حال با معیارهای مادی هم نمی شود آنرا به دست داد و لهذا گفتیم که انسان خودش برای خودش دروازه معنویت است .
بحث را از مکتب عقلیون می کنیم . به عقیده فلاسفه قدیم اساسا جوهر انسان همان عقل انسان است من واقعی انسان همان عقل انسان است . همچنانکه بدن انسان جزء شخصیت انسان نیست همینطور قوا و استعدادهای روحی و روانی مختصی که انسان دارد هیچ کدام اینها جزء شخصیت واقعی انسان نیستند شخصیت واقعی انسان همان نیروئی است که فکر می کنید انسان یعنی همان که فکر می کند نه آنکه می بیند . آنچه می بیند ابزاری است در دست آنکه فکر می کندنه آنکه تخیل می کند ، زیرا او ابزاری است در دست آنکه فکر می کند و نه آن که مثلا می خواهد و دوست دارد و دارای شهرت و خشم است ، جوهر انسان فکر کردن است و انسان کامل انسانی است که در فکر کردن به حد کمال رسیده است و معنای اینکه در فکر کردن به حد کمال رسیده است یعنی جهان هستی را آن چنان که هست دریافت و کشف کرده است . در این مکتب یک امر دیگر هم مورد توجه است و آن امر دیگر این است که عقل نیروئی است که توانائی دارد تا جهان را آنچنانکه هست کشف و درک کند.

تعداد صفحات : ۱۲
نوع فایل : ورد ۲۰۰۳ (.doc)