معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی

۱۰,۰۰۰ تومان

محصول باکیفیت

محصول با کیفیت

پرداخت امن و آنلاین

دانلود پس از پرداخت

ضمانت بازگشت وجه

ضمانت بازگشت وجه

مقاله معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی یک پژوهش در زمینه زبان شناسی و علوم اجتماعی است.

این مقاله دارای 25 صفحه و بصورت فایل ورد (docx) قابل دانلود است. امیدواریم مقاله معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی برای شما مفید واقع شود.

فهرست مطالب و قسمتی از متن مقاله بصورت نمونه در زیر آورده شده است:

فهرست مطالب معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی

  • چکیده
  • مقدمه
  • پیشینۀ پژوهش
  • مبانی نظری پژوهش
  • روش تحقیق
  • تجزیه و تحلیل داده‌ها
  • موقعیت زمانی و مکانی
  • شرکت کنندگان
  • هدف
  • ترتیب گفتمان
  • لحن
  • ابزار
  • قوانین گفتمان
  • نوع گفتمان
  • بحث و نتیجه گیری
    • مرگ اندیش و مرگ طلب بودن ایرانیان
    • عادت مرده پرستی ایرانیان
    • غم ستایی و شادی گریزی ایرانیان

 

چکیده مقاله زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی

نظر به اهمیت زبان و واژگان در منعکس نمودن باورهای فرهنگی حاکم بر جوامع و در نهایت، شناخت بهتر و کامل تر این باورها، جستار حاضر که در زمرۀ پژوهش‌های جامعه شناسی زبان قرار دارد، بر آن شده است تا در پرتوی الگوی‌هایمز (1967)، به بررسی کارکردهای مختلف قطعۀ زبانی «مرگ» و عبارات مرتبط با آن، در پیکره ای نمونه از زبان فارسی بپردازد .

«مرگ» و عبارات وابسته به آن از جمله مضامینی هستند که از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و نیز زبانی قابل تفحص و بررسی بوده و به خوبی می توانند باورهای فرهنگی جوامع را به تصویر کشند.

به منظور نیل به هدف مورد نظر، نخست تعداد 673 بافت طبیعی که در آنها گفتمان مرتبط با «مرگ» بکار رفته بود، ضبط شد و پس از بررسی داده‌های گردآوری شده براساس بخش‌های هشت گانۀ مدل‌هایمز(1967)، موارد کاربرد این قطعۀ زبانی از منظر اجتماعی و زباهنگ‌های مرتبطِ حاکم در جامعۀ فارسی زبان استخراج گردید.

پیشینۀ پژوهش گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی

«مرگ» واژهای فارسی است که در فارسی باستان از ریشۀ ضعیف my و با افزودن مصوت a حاصل می‌شود و در فارسی دری به صورت «مرگ» درآمده است (ابوالقاسمی، 1381: 138). واژۀ «مرگ» در لغت به معنای «مردن، فنای حیات، نیست شدن زندگانی، درگذشت، فوت و …» آمده است.

مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما میآید با این اختلاف که مدتش طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی‌شود، مگر در روز قیامت.  به عبارت دیگر، «مرگ» واقعیتی گریزناپذیر در زندگی هر فردی است و تلخترین تجربهای است که به ناچار هر انسانی یا بهتر بگوییم هر موجود زندهای در طول زندگیاش، آن را می آزماید.

همچنین «مرگ» نیستی، عدم، فوت و واژه‌هایی از این دست است که در ذهن آدمی همواره دنیای اسرارآمیزی را تداعی می کند که سراسر ناشناخته است و انسان فانی همانند کودکی که از هر ناشناخته ای هراس دارد و از نزدیک شدن به آن اجتناب میورزد، از مرگ و نیستی می هراسد، غافل از اینکه «مرگ» نیز مرحله ای از تکامل انسان است که گذر از آن برای رسیدن به خالق یگانه و علو درجات، همانند تولد و ورود به عرصۀ گیتی لازم است (سلیمانی، 1395: 95- 94).

مبانی نظری پژوهش گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی

یکی از معروفترین رویکردهای تحلیلی جامعه‌شناسی زبان با نام قومنگاری، مدل پیشنهاد شده توسط‌هایمز(1967)، در پژوهشهای بعدی همچون ساویل ترویک (1982) تکمیل شده است.

تاکنون پژوهش‌های متعددی با بهره گیری از رویکرد چندوجهی ‌هایمز(1967) به تحلیل و بررسی واژه‌های زبانی ـ فرهنگی زبان فارسی پرداخته اند (برای مثال، پیش قدم و عطاران، 1392؛ پیشقدم و نوروز کرمانشاهی، 1394؛ پیشقدم و وحیدنیا، 1394؛ پیش قدم، وحیدنیا و فیروزیان پوراصفهانی، 1394؛ پیشقدم، فیروزیان پوراصفهانی و طباطبائی فارانی (1396)؛ پیشقدم و فیروزیان پوراصفهانی( 1396).

به این علت که مدل مذکور از این قابلیت برخوردار است که به طور همزمان تمامی عوامل مؤثر بر روابط میان افراد را مدنظر قرار دهد، می تواند تصویری دقیق و جزئی از کارکردهای اجتماعی قطعات زبانی ارائه دهد.

هدف پژوهش زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی

از طریق تحلیل و بررسی داده‌های جمع آوری شده، در مجموع، موارد زیر به عنوان اهداف و کاربردهای گفتمانی قطعۀ زبانی «مرگ» و عبارات وابسته به آن، استخراج و شناسایی گردید. بر این اساس، نقش‌های کاربردشناختی «مرگ» در زبان فارسی به قرار ذیل میباشند:

  • نفرین: خبر مرگتو بیارن، جوون مرگ بشی، الهی مرگ مرگ بزنی ولی نمیری، مرگ عزیزانت رو ببینی، زنده به گور بشی، خدا مرگت بده، ایشالله بمیری، مرگ بگیری، بمیری که برنگردی، جونم مرگ شده، خدا مرگم بده و …؛
  • دعا: الهی پیش مرگت بشم، خدا نکشتت، دشمنات بمیرن، نمیری الهی، خدا مرگت نده، و … ؛
  • قسم: منو کفن کردی راستشو بگو، مرگ من؟!، مرگ عزیزت راست میگی؟، این تن بمیره؛
  • توهین: مادر مرده، مرده شورتو ببرن، برو بمیر بابا، مرده شور ریختتو ببرن، مرده شور ترکیبتو ببرن، مردهشور برده، بمیری، ذلیل مرده؛
  • آرزو: کاش مرده بودم این روز رو نمیدیدم؛

بحث و نتیجه گیری مقاله معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی در زبان فارسی

همانطور که میدانیم، در فرهنگ عامۀ مردم ایران، مفاهیم مرتبط به مرگ و ممات که غمآور هستند، ضمن گستردگی کاربرد، دارای اهمیت بسزایی هستند. به بیان دیگر، مرگ در جامعۀ ایران و فرهنگ ایرانی- اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و به تفکر در آن، به خصوص در تعلیمات دینی به شدت تأکید شده است.

همانطور که گفته شد، از آنجاییکه مرگ اشاره به پایان فیزیکی زندگی انسان دارد، در مقابل تولد و حیات که شادی آور است، قرار میگیرد و با غم، اندوه، غصه و ناراحتی همراه می‌شود. برخی بر این باورند که نوع نگرش به مرگ، وابسته به موارد بسیاری است، از جمله: مکان، زمان، فرهنگ، جهانبینی و نوع باور هر انسان.

به بیان دیگر، هر فردی با توجه به موقعیت زمانی و مکانی که در آن زندگی میکند و به تأسی از فرهنگ و باورهایی که دارد، حس متفاوتی از مرگ میتواند داشته باشد (کریمی و فهیم کلام، 1395: 171- 170).

مرگ اندیش و مرگ طلب بودن ایرانیان

همچنان که گفته ایم و گفته اند، فرهنگ شرق در مقابل فرهنگ غرب، فرهنگی مرگ اندیش و مرگ طلب است (صنعتی، 1383). به عبارت دیگر، مرگ در جامعۀ ایران، دارای نقش کلیدی بوده و بر همین اساس، ایرانیان به پدیدۀ مرگ زیاد میاندیشند و عموماً بر این باورند که تفکر دربارۀ آن منجر به زندگی بهتر می‌شود؛ و این در حالی است که سایر فرهنگها از جمله فرهنگ غرب، به دلیل بهره جویی از فلسفۀ لذتگرایی لحظه ای، تا به این اندازه به این پدیده توجه از خود نشان نمیدهند.

به بیان دیگر، از آنجایی که تفکر ایرانیان بر مبنای فلسفۀ تلاش و تحمل سختی شکل گرفته است، خصلت لذتگرایی لحظه‌ای در آنان نسبت به غرب کمرنگتر است.

عادت مرده پرستی ایرانیان

همچنان که میدانیم، یکی از ویژگی های بارز جامعۀ ایران، خصلت مرده پرستی آنان است. به بیان سادهتر، در جامعۀ ایران، هر کس بمیرد، عزیز می‌شود و فارغ از آنکه آیا فرد متوفی از شایستگی کافی برای ستایش برخوردار بوده یا خیر، باید پس از مرگش تنها و تنها مورد ستایش واقع شود.

این ویژگی به عنوان یکی از آلودگی‌های فرهنگی، بازماندگان را ملزم می نماید که تنها به تحسین و تمجید فرد مرده پرداخته و در واقع بتی از آن فرد برای خود و دیگران ایجاد نمایند .به عبارت ساده تر می توان گفت، در جامعۀ ایران، مردن افراد رابطه ای مستقیم و خطی با غیرقابل انتقاد بودن و تقدس آنان دارد.

غم ستایی و شادی گریزی ایرانیان

برخی بر این باورند که شوربختانه «شادی» گمشدۀ ایرانیان و واژۀ غریب این دیار به شمار می رود. گفته می‌شود ایرانیان نه تنها مردمانی اخمو و شادیگریز هستند که شادمانه زیستن را  به دست  فراموشی سپرده اند، بلکه دلبستگی عجیبی به گریستن و سوگواری دارند.

آمارهای جهانی نظیر شبکۀ راه حل های توسعۀ پایدار (SDSN) نیز بر ناشادبودن و شادیگریزی ایرانیان صحه میگذارند. براساس این آمارها، در سال 2017، کشور ایران در رتبه بندی شادی، در ردیف‌های پایانی جدول شادی بوده و در زمرۀ کشورهای غمگین دنیا قرار می گیرد.

همچنین گزارش ها حاکی از آن است که میزان شادی گریزی ایرانیان در سال های اخیر، سیر صعودی داشته و در نتیجه، استقبال ایرانیان از غم و اندوه بیشتر شده است. در نمودار زیر، جایگاه ایران از  نظر شاخص شادی در مقایسه با سایر کشورها مشخص شده است.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پرفروش ترین ها

محصولات مرتبط

شما اینجا هستید :