آنالیز سه بعدی از حرکت و ساختار سرهم‌ بندی نخ

این مطالعه تصویر و روش تحلیل داده‌ها برای بررسی رفتار تابیدن فیبر نخ‌ها را توصیف می‌کند. انتقال فیبر در رینگ چرخش نخ‌ها در سطوح متفاوت تابیدن اندازه‌گیری و آنالیز شده و نتایج استفاده از روش پیشنهادی را تایید می‌کند. بررسی‌ها قابلیت ساخت و تولید اطلاعات در مورد ساختار نخ را نشان می‌دهد.

لذا، فرآیند‌های بررسی داده‌ها به طور کارآمد قابل اتوماسیون (عملکرد خودکار) هستند. فرکانس عمده انتقال فیبرها در طول محور نخ با آنالیزهای مداوم بدست آمد. در همان زمان، توزیع جایگاه فیبر و جهت زاویه‌ای اجزای سازنده قطعات فیبری، طبق جایگاه محوری بخش ضربدری (cross) در نخ، ارزیابی شدند.

در نهایت، یک پارامتر، فاکتور انتقال، برای ارزیابی پیشنهاد شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان دهنده این است که انتقال، هنگامی که تابش نخ افزایش می‌یابد به نقطه اشباع می‌رسد. شرایط مکانیکی نخ‌های رهم‌بندی تنها به شرایط فیزیکی فیبرهای تشکیل دهنده بستگی ندارد، بلکه به ساختار نخ مشخص شده توسط نظم‌دهی هندسی به فیبرها در نخ نیز بستگی دارد.

تعداد زیادی بررسی ساختاری از نخ از ابتدای دهه ۱۹۵۰ وجود داشته است، هنگامی که Morton اصطلاح migration را برای مشخص کردن تغییر در جایگاه یک فیبر تنها در طول نخ، معرفی کرد. او تکنیک فیبر اثرگذار را برای تشخیص رفتار migration را معرفی کرد که بیان می‌کند تغییرات در جایگاه محوری فیبرهای نخ مطابق با نتایج اختلاف کشش حاصل از مسیر باریک و طولانی فیبر بود. (و همچنین ضریب جابجایی را تعیین کرد، یک کمیت ابعادی، برای بیان درجه جابجایی براساس سطح، مطابق یک فاصله محوری بیش از طول نخ [۱۴].

Riding جابجایی فیبر‌ها را با استفاده از یک روش اندازه‌گیری، مشاهده کرد. در جایی که او، به طور همزمان، نخ دو جهت عمودی در طول را با شیب / ارتفاع جابجایی فیبر‌ها در نخ دید. Hearle، تقریب متفاوتی برای تشخیص جابجایی، بر اساس روشcorrelogram را آداپته (مطابقت) کرد.

Treloar و Riding، تئوری جابجایی رشته‌های نخ را توسعه دادند، و آنها نشان دادند که مشاهده نوسان شیب / ارتفاع، به عنوان اندازه جابجایی فیبر می‌تواند استفاده شود. Hearle، پایه تئوری رفتار جابجایی یک نخ ایده‌آل را با توجه به مدل پیچش نوار مشخص کرد و پارامترهای مختلفی را برای migration، مثل جایگاه حدواسط / میانگین فیبر، انحراف RMS، میانگین شدت جابجایی و فرکانس معادل جابجایی را ارائه داد.

نخ‌های سر هم بندی شده (staple yarns)، از فیبرهایی که شرایط پخش فیزیکی را دارا می‌باشند، که اثر بحرانی روی ساختار نخ دارند، تشکیل شده است. به خوبی شناخته شده که نظم مکانی فیبرها در نخ‌های staple (سرهم بندی شده، به هم بسته)، اثر عمده روی شرایط نخ دارد.

مسیر هر فیبر در نخ، با اعمال کشش روی فیبرها در طول جمع شدن فیبرها و تابیدن تأثیر می‌پذیرد. و این به طور عمده با سیستم تاباندن صورت می‌گیرد. بنابراین اندازه‌گیری و آنالیز و بررسی ساختار سرهم بندی (ته‌دوزی) نخ‌ها در حالی که جابجایی فیبر نقشی وخیم و بحرانی ایفا می‌کند، مهم می‌باشد. komori و Makishima «جهت‌یابی دانسیته عملکرد» را به دست آورد و آن را برای توصیف ساختار سرهم بندی فیبر به کار برد.

آنها به جهت‌یابی زاویه به عنوان تانژانت زاویه فیبر توجه کردند. اخیراً، Alagha و Oxenham، یک روش فراروی تصویر برای بررسی ساختار پیچش نخ را اتخاذ کردند، که مزایای عمده‌ای نسبت به روش قدیمی micloscope دارد. به هر حال، آنها داده‌های ۲ بعدی به دست آوردند و توصیه کردند که اصلاحاتی برای تصحیح روش بررسی (تجزیه و تحلیل) نیاز است و بنابراین می‌تواند به طور اتوماتیک انجام شود.

تلاش برای امتیازگیری از داده‌های ۳ بعدی توسط soell انجام شد، کسی که کیفیت پیچش نخ را در حال استفاده از ۲ حسگر نوری الکتریکی (opto – electronic) را تعیین کرد. روش اندازه‌گیری که برای استفاده راحت و توانمند است و می‌تواند داده‌های مطمئن را تأمین کند که برای تجزیه و تحلیل ساختار نخ و پتانسیل ارائه مدل برای فرآیند تولید نخ نیاز اساسی می‌باشد.

آنچه دنبال می‌شود، گزارش یک مطالعه که با روشی برای اندازه‌گیری جابجایی در نخ سرهم‌بندی شده (ته‌دوزی) با استفاده از فن‌آوری پردازش تصویر و پارامترهای توصیف کننده پدیده جابجایی و عددی کردن ساختار نخ می‌باشد.

فهرست :

خلاصه
– سیستم اندازه‌گیری
ترکیب بندی سیستم اندازه‌گیری
کسب داده‌ها برای فیبرهای علامت‌گذار
– آزمایش
آماده کردن نمونه
پارامترهای جابجایی
زاویه جهت‌یابی فضایی
– نتایج و بحث
۳-D طرح مسیر فیبرهای علامت‌گذار
تجزیه و تحلیل رفتار جابجایی
تجزیه و تحلیل و مشخصه‌های ساختاری
توزیع Zonal قطعات فیبر و تراکم بسته‌بندی
دانسیته (تراکم) بسته‌بندی
زاویه جهت‌یابی فضایی
نتیجه گیری

تعداد صفحات : ۲۹