مقدمه
در هزاره سوم ميلادي، فرآيند تغيير و تحول مستمر و پر شتاب از عمده ترين جريان هاي حاکم بر حيات بشري و از مهم ترين مشخصات بارز آن به شمار مي رود و فرآيند کارآفريني و خلاقيت که اساس و بستر ساز تغيير و تحول و دگرگوني است. در اين خصوص نقش بسيار بنيادين و تعيين کننده ايفا مي کند. افراد، سازمان ها و جوامعي که نتوانند خود را با اين تحولات پر شتاب همگام کنند، دچار حالت ايستايي و توقف و سکون شده، بي شک در آينده حضور فعالي نخواهند داشت و سرانجام دچار اضمحلال مي شوند. در اين ميان افرادي هستند که دراين دريايي پر تلاطم انقلابهاي پي در پي بر روي موج ها سوار بوده و در زماني که همگان بر نابساماني، تناقض و عدم تعادل اذعان دارند، آنها به دنبال بدست آوردن فرصتي هستند تا بتوانند با ارائه محصول و يا خدمت جديدي به جامعه، تعادل را برقرار کرده و اوضاع را سامان بخشد و ارزشي از خود بر جاي گذارند. تلاش صاحبنظران و متخصصان همواره بر اين بوده است که براي سازمان ها شرايط و بستري رافراهم کنند که زمينه حاکميت فناوري، خلاقيت و نوآوري در آنها مناسب تر و مستعد تر شود و بتواند هرچه بيشتر و بهتر از رويدادها و دگرگوني ها بهره مند شوند و حتي آنها را به وجود آورند و همچنين بسياري از دانشمندان در پي آن بودند که وجه تمايز اين افراد که محور توسعه اقتصادي بوده و کارآفرين خوانده مي شوند، با ديگر افراد جامعه را بدست آورند. و همين امر سبب به وجود آوردن علم کارآفريني شد که در آن رويکرد رفتاري و ويژگي هاي شخصيتي کارآفرينان از منظر اقتصادي، روانشناسي و جامعه شناس مورد بررسي قرار مي گيرد.
کارآفريني
واژه کار آفريني از کلمه فرانسوي Entreprendre به معناي متعهد شدن نشأت گرفته است. بنا بر تعريف واژه نامه دانشگاهي و بستر: کارآفرين کسي است که متعهد مي شود مخاطره هاي يک فعاليت را سازماندهي، اداره و تقبل کند. کارآفريني فرايندي است که منجر به ايجاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي گردد. کارآفريني عبارتست از فرآيند ايجاد ارزش از راه تشکيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصتها. از کارآفرينان تعاريف مختلفي شده است، دانشمندان علوم اجتماعي، روانشناسي، اقتصادي و مديريت هر يک تعاريف خاصي براي کارآفرينان دارند. اما آنچه در اکثر آنها مي توان مشاهده کرد، اين نکته است که کارآفرينان محور توسعه اقتصادي بوده و با تخريب روش کهن وناکارآمد قبلي و جايگزيني آنها با شيوه هاي کارآمد و نوين به نظام اقتصادي، پويايي و حيات مي بخشند.
اقتصاددانان مي گويند: کار آفرين کسي است که منابع، نيروي کار، مواد و ساير دارايي ها را با هم ترکيب مي کند تا ارزش آنها را نسبت به قبل بيشتر نمايد. به عبارتي، آنها بيشتر به نقش اقتصادي کار آفرينان در جامعه توجه مي کنند و اثراتي که اين افراد بر جامعه مي گذارند را مورد بررسي قرار مي دهند. علم روانشناسي و روان شناسان معتقدند کارآفرين کسي است که به وسيله نيروهاي شخصي خود به پيش مي رود، نيروهايي از قبيل نياز به کسب کردن يا رسيدن به چيزي، تجربه نمودن، انجام دادن يا شايد فرار از قدرت اختيار ديگران. در حقيقت، اين گروه بيشتر به بررسي الگوي رفتاري و ويژگي خاص کارآفرينان مي پردازند.
دانشمندان مديريت نيز بيشتر به تشريح کارآفريني و ايجاد جو و محيط کارآفرينانه در سازمانهاي موجود پرداخته اند. کارآفرين فردي است داراي ايده وفکر جديد که از طريق فرايند ايجاد کسب و کار و کارخانگي، کسب و کار مجازي، کسب و کار در مغازه يا شرکت در سازمان توأم با بسيج منابع و مخاطره مالي و اجتماعي، محصول يا خدمت جديدي به بازار عرضه مي کنند.
کار آفريني عبارت است از فرايند خلق هر نوع پديده جديد با ارزش همراه با خطر پذيري هاي مالي، رواني و اجتماعي براي رسيدن به نتايج مطلوب و پاداش دهنده رضايت خاطر و استقلال مالي.
از نظر برنز (2001) کارآفريني عبارت است از هدايت خطر پذيرانه نوآوري در جهت ايجاد تغييرات بهينه، خلق فرصتهاي کاري، افزايش بهره وري منابع و دستيابي به نتايج ارزشمند معنوي و مادي.
از نظر استونسن، بيده، رابرتس و گروسبک (1999) کارآفريني عبارت است از پيگيري فرصت کاري، هدايت منابع، کنترل منابع، مديريت و خط مشي نتيجه و پاداش.
پشتکار عامل اصلی موفقیت
اگر زندگی مردان و زنان بزرگ را و کسانی که به نحوی در پیشرفت جامعه بشری تاثیر داشتند و تحولی در دنیا و زندگی بشر ایجاد کردند بررسی کنیم به این نکته مهم میرسیم که پشتکار فراوان یکی از عوامل اصلی موفقیت این افراد بوده است.یقین بدانید که بدون پشتکار هیچ کار بزرگی انجام نخواهد شد.مثبت اندیشی و بزرگ اندیشی به تنهایی برای رسیدن به درجات عالی یا رسیدن به پیشرفتها و موفقیتها و تحولات بزرگ کافی نیست .هنگامی که فکر و اندیشه تان را عوض کردید و افکار و اندیشه های بزرگ را وارد ذهنتان کردید بعد از آن باید وارد عمل شوید و مقدمات محقق شدن فکر و اندیشه بزرگتان را فراهم کنید . اینکه فقط اندیشه های بزرگ را یک به یک وارد فکرتان کنید و گمان هم بکنید که با ورود افکار بزرگ زندگیتان هم بزرگ میشود ٬ این بیشتر خیالبافیست و اتفاقا افراد زیادی هم خصوصا جوانان به آن مبتلا هستند.اما آن بزرگ اندیشی و تحول فکری که موجب ایجاد یک تغییر و تحول بزرگ در خود ٬ دیگران ٬ جامعه و دنیا میشود لازمه اش پشتکار فراوان است .اگر پشتکار نداشته باشید بعد از مدتی که از شروع کار گذشت چه بسا خسته و ناامید شوید و در نتیجه کارتان را در نیمه راه متوقف کنید .
تعریف کارآفرینانه از کارآفرینی
کارآفرینی عبارت است اینکه من بتوانم ایده وطرحی را که در ذهن دارم، هر چند ممکن است اطلاعات خیلی دقیق و زیادی در باره آن نداشته باشم، احتمال موفقیت کمی را هم داشته باشم، راه رسیدن هم خیلی هموار نباشد، امکانات کافی راهم در اختیار نداشته باشم انجام دهم. چراکه می دانم که می توانم، از حداقل ها به درستی استفاده کنم و با ناملایمات بجنگم، از دیگران یاری بطلبم و با پشتکار موفق شوم.
پشتکار
بعضی افراد با این که از هوش و استعداد کافی برخوردارند و زمینه های رشد و تعالی نیز برای آنان فراهم است، ولی پیشرفت چندانی ندارند. این ناکامی بیشتر به دلیل نداشتن همت و پشتکار کافی است. در مقابل، افراد بی استعدادی را می بینیم که با پشتکار و تلاش و پی گیری همه جانبه به بهترین موفقیت ها نایل می شوند. باری، آدمی با پشتکار می تواند بسیاری از ضعف ها و ناتوانی های خود را جبران کند و به پیروزی های عالی دست یابد. رسول گرامی اسلام در تشویق به پی گیری و تلاش می فرمایند:
مَنْ یُدِمْ قَرْعَ الْبابِ یُوشکَ أَنْ یُفْتَحَ لَهُ.
هر کس به کوفتن در ادامه دهد، در را به سوی او بگشایند.
به خاطر مشكلات و موانع موجود بر سر راه اقدامات كارآفرينانه ، پشتكار واستقامت بسيار در خلق محصول ، فرايند ياشركت جديد از ملزومات موفقيت كارآفرين به حساب مي آيد.
هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و بدون تغییر به دست نمی آید . هنگامی که مشکلی سر راهتان قرار گرفت یا در رسیدن به اهدافتان موفق نشدید ، باید در به نتیجه رساندن ایده ها ، عقاید و خواسته هایتان پشتکار داشته باشید و سخت کار کنید و بر نیل به موفقیت تمرکز کنید . با صبر و پشتکار نتایج دلخواه به دست خواهد آمد .
چرا جوانان از کارآفرینی می ترسند ؟
جوانان معمولاً به خاطر ترس از شکست و ناکامی و نداشتن سرمایه یا فشاری که روی آنهاست ، یک کار مستقل را شروع نمی کنند و محققان بر این باورند که مهمترین دلیل این ترس این است که الگوی مناسبی از جوانان ندارند که از آنها پیروی کنند . بررسی که سازمان انگلیسی Enterprise Insight انجام داده درباره این نکته بحث کرده که ادبیات کارآفرینی در دهه 1980 شروع شده ولی دیگر تغییری نکرده و در آن دوره کارآفرینان قدیمی سعی کردند راهی برای نسل بعدی بازکنند . این سازمان می گوید که کارآفرینان جوان اغلب تمایل دارند که جایگاه خود را در دنیا پیدا کرده و اثری از خود باقی بگذارد اما این ادبیات که مناسب دوره کنونی نیست و ترس از شکست و فشاری که از سوی خانواده ، معلم و دوستان برای پیدا کردن شغل بر جوانان وارد می شود ، باعث شده که آنها از محقق کردن ایده هایشان چشم پوشی کنند . در اینجا این فرض وجود دارد که اکثر جوانان فاقد مهارت های تجاری و کاری هستند از این رو باید کسی مستقیماً آنان را هدایت کند و به آنها یاد دهد که چگونه در این عرصه فعالیت کنند و سیاست گذاران باید بدانند که اگر جوانان حمایت شوند و به کارآفرینی تشویق شوند بسیاری به شروع یک کسب و کار جدید تشویق می شوند . این به آن معنی است که باید شبکه ای منسجم برای جوانان ایجاد شود که بر تحقق ایده های جوانان ، ارتقای الگوی موجود و خلق فرصت های کاربردی و عملی تأکید و تمرکز دارد . این سازمان همچنین به ایجاد یک استراتژی ملی برای توسعه کسب و کار در میان جوانان پرداخته است . مدیر ارشد اجرایی این سازمان می گوید : «ادبیات و مفاهیم دهه 1980 اکنون جوابگوی نیازهای نسل جوان نیست.» اکنون دو دهه از خلق این ادبیات گذشته ولی ما هنوز از آن دست برنداشته ایم و از همان کارآفرینان برای توسعه کسب و کار در سال 2006 استفاده می کنیم . او اضافه می کند : «البته ما نمی گوییم که نمی توان از کارآفرینان آن سالها چیزی یادگرفت اما نکته اینجاست که جوانان بیشتر از افراد هم سن و کسانی که متعلق به نسل خودشان باشند الگو می گیرند و گفته های آنها را بیشتر قبول دارند .» او می گوید که نسل جدید افراد جوان که مشتاقند اثری از خود به جا بگذارند و جایگاه خود را پیدا کنند ، به درستی نمی دانند که یک «کسب و کار» واقعاً چیست . به گفته این مدیر فرهنگ جوانان تغییر کرده است و ما باید معنی «کسب و کار» را دوباره تعریف کنیم تا برای انگیزه ها و آرزوهای آنها معنی دار و با مفهوم باشد . نباید از دیدگاهی که اصلاً مطابق نیاز های روز نیست به آنها نگاه کنیم . ترس از شکست و نوع سیستم آموزشی باعث می شود که جوانان به کارهای مطمئن که ریسک آنها کم است تمایل داشته باشند تا به جستجوی فرصت های جدید بپردازند . او اضافه می کند : «ما باید فرهنگی را رواج دهیم که جوانان فعالانه در پی محقق ساختن ایده ها و آرزوهایشان باشند .»
داشتن پشتكار گاهي مترادف با ريسكپذيري هم هست، اما اگر ريسكپذيري بدون منطق و بيحساب و كتاب باشد، يك كارآفرين بايد خود را براي پرداخت بهاي گزاف آن آماده كند. پس فراموش نكنيد كه ريسكپذيري بايد همواره توام با حزم و احتياط و محاسبه دقيق جوانب كار باشد.
جد و جهد و داشتن پشتكار از نخستين لحظههاي شروع يك كسبوكار براي حفظ و نگهداري مشتريان يك ضرورت قطعي است. رد درخواست شما براي ملاقات كاري با يك مشتري امر چندان غيرمنتظرهاي نيست، اما بروز چنين واقعهاي نبايد شما را از تداوم تلاش براي ديدار با مشتريان ديگر نوميد سازد.
هنر كارآفرينان موفق، پيگيري مجدانه ايدههايي است كه ديگران خود را به خاطر آن به زحمت نمياندازند. آنها به دفعات براي عملي ساختن ايدههاي خود تلاش ميكنند و از شنيدن پاسخ منفي ديگران، دچار ياس و نوميدي نميشوند.
” آب قطره قطره مي چكد و با پايداري و سماجت، سنگ بزرگ را سوراخ مي كند؛ موش با پشتكار و استقامت موفق به پاره كردن رشته محكمي از سيم مي شود و ضربه هاي پي در پي تبري كوچك، درخت كهن را از پاي در مي آورد.” (بنجامين فرانكلين)