بفرست برای دوستات :

 

جان هیک فیلسوف و دانشمند معروف انگلیسی، نظریه پرداز کثرت گرایی دینی و بستر ساز گفتگو میان ادیان معتقد بود که به جای واژه خدا باید از واقعیت نهایی‏ استفاده کرد زیرا این واقعیت نهایی، غیرقابل توصیف است. واژه پلورالیسم از پلورا به معنای تجمع و کثرت گرفته شده است. پلورالیسم یا کثرت گرایی نقطه مقابل حصرگرایی است به معنی پذیرش کثرت، تعدد پذیری و تکثرانگاری است و در برابر نفی کثرت یا تایید وحدت و یا تأیید قلت قرار دارد.

کثرت انگاران معتقدند، تمامی ادیان، مذاهب و مکاتبی که در جهان وجود دارند، می ‏توانند انسان را به نجات و حقیقت برسانند و موجب سعادت و رستگاری او شوند؛ هر چند که این ادیان، ادعاهای متفاوت و متعارضی نسبت به ‏یک حقیقت دارند. بنابر این انسان عارف دیگر برایش مطرح نیست که این یهودی است یا مسیحی یا بت پرست. پلورالیسم عملی، به این معنا است که با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم، به نظر یکدیگر احترام بگذاریم و اجازه اظهار نظر و رأی بدهیم؛ در حقیقت احترام به عقیده طرف مقابل و هر مذهب و دینی که بدان معتقد است.

این نظر بر آن است که دین حق بمنزله قله واحدی است که همه ادیان موجود در عالم راههایی هستند به سوی آن نقطه واحد. هر دینی میخواهد ما را به سوی حضرت حق راهنمایی کند و بهرحال به مقصد میرساند، خواه از راهی طولانی یا راهی کوتاهتر یا به نحو یکسان. کسی که به مسجد میرود یا به کلیسا یا کنشت یا بتخانه، همه به دنبال معبود واحد و حق هستند.

اما داستان امروز؛ شبی از شب ها جبرئیل متوجه لبیک پروردگار شد: یاری می دهم یاری دادنی! جبرئیل از خداوند مهربان پرسیدند: خداوندا در این موقع شب چه کسی بیدار است؛ و مشغول عبادت و نیایش به درگاه شماست؛ او چه کسی است که در این موقع شب؛ شما به او جواب می دهید؟ خداوند مهربان می فرمایند: در این دل شب در رم در پرستشگاهی به نام سنت آنجلو کسی مرا صدا می زند. جبرئیل بلافاصله در آن پرستشگاه حاضر می شوند و آن فرد را می یابند، اما می بینند که آن شخص روبروی ژوپیتر (افسانه ی خدای خدایان، پادشاه خدایان و بهترین و بزرگترین پدر خدا) نشسته و مشغول راز و نیاز با اوست!

جبرئیل به خداوند می گوید: خداوندا این شخص که مشغول عبادت یک بت است؟! چگونه شما او را یاری می فرمایید؟ خداوند می فرمایند: ای جبرئیل! آن شخص بت را به جای من اشتباه گرفته است. عمل او مثل این است که فردی برای سپاس و تشکر از تو، به اشتباه به در خانه ی دیگری برود و بگوید که به پاس لطف شما، سپاسگزارم. آیا تو از آن فرد خرده می گیری، که چرا اشتباهی جای دیگری رفته است؟ در حقیقت این همان چیزی است که شبستری در گلشن راز به صورت شعر سروده اند: مسلمان! گر بدانستی که بت چیست؛ بدانستی که دین در بت پرستی است. چو برخیزد تو را این پرده از پیش، نماند دین و آئین، مذهب و کیش.

منبع : hagheghat.persianblog.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *